برای تو مینویسم

۱۱ خرداد ۹۶ ، ۰۳:۰۹

نامه شماره 1

نامه شماره 1


مهدی نمیدانم چرا دارم برای تو مینویسم شاید من این حق را نداشته باشم اما ایا مگر میتوان منکر حس من بشوی؟

حالم خوب نیست .اینجا در تنهایی روز به روز روحیه ام بدتر میشود من یک ادم بدبختی هستم که روح سرگردانم هرلحظه مرا به سمت تو میکشد اینجا زندگی شوم و وحشتناک است .دوسال است که اینجا هستم اما بیست سال جلوه میکند من خیلی بدبخت هستم وتنها گناهم این است که خیلی زود وارد زندگی اجتماعی شدم 

مهدی دلم میخواهد خیلی چیزها برایت بنویسم اماوقتی فکر میکنم میبینم چه فایده دارد اگر صدهزار مرتبه هم بنویسم که دوستت دارم تو باور نمیکنی اما حقیقت نیست حقیقت این است که اینجا بوشهر در میان یه مشت دختر و پسر که دارند حداکثر استفاده رااز اینجا میبرند من شب وروز به تو فکر میکنم و نام تو اشک به چشمم میاورد وهر وقت کسی از من بپرسد که چرا چهار دیوار خوابگاه را ترک نمیکنم  و به گردش و تفریح نمیروم توی دلم میخندم چون برای من دیگر این تفریح ها و گردش ها و دور هم جمع شدن ها کار بیهوده و احمقانه ای شده برای من خلوت خودم خلوتی که با اندوه از دست دادن تو شکل گرفته خیلی گوارا تر وشیرین تر است به تو فکر میکنم به چشمان تو به خنده های تو به مسخرگی های تو به قهرها و اشتی های تو 

وقتی تو رفتی میدانستم داری برای همیشه میروی نمیخواهم گریه کنم چون دیگر خسته شده ام 

خسته شده ام

تاکی میشود به تو فکر کرد تو را ارزو کرد تو را با تمام وجود خواست ولی به تو دسترسی نداشت و اه کشید و حسرت خورد

خیلی وقته بوسه هایت از لبهای من فرار کرده اند برایم جز تو هیچکس دوس داشتنی نیست

نامه ای عاشقانه

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۶/۰۳/۱۱

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی